داستانِ کوته نوشت تصادف
داستان اجرا و نقد شده در دو ماهۀ چهارم مدرسۀ خلاق
آقای هاوارد پزشک ارشد بیمارستان در صحنه تصادف اتومبیل به ناچار ترمز گرفت. درست مماس با جسد روی زمین ایستاد. دنده عقب گرفت و راه افتاد. تلفن همراهش زنگ زد. یک تصادف در جاده فرعی.
- دکتر خودتان را برسانید. تیم امداد در راه است.
برگشت. خون زیادی از جسد رفته بود. وسط برف و یخ جنازه را معاینه کرد. کار تمام بود. صورت او را برگرداند، دید دختر خودش است.
- سه شنبه ۵ مرداد ۰۰
- ۱۲:۲۷