مدرسۀ نویسندگی خلاق ایدۀ داستان

اخبار دوره ها و نشست های اصلی و آزاد، نام نویسی آنی، ارسال نوشته های هنرجویان و مطالب مرتبط با مدرسه

کارگاه مشق زندگی / جلسۀ اول

 

مقدمه ای کوتاه بر حکایت

قدردانی یکی از صفات نیکی است که برای انسان ها می توانند داشته باشند و در این صورت خود نیز آرامش ذهنی بیشتری خواهند داشت. در وصف این ویژگی، می‌توان حکایت و تمثیل‌هایی آورد تا ارزش آن بهتر درک شود. حکایت خربزه شیرین خوردن لقمان، از حکایات خواندنی و آموزنده ای است که زیبایی و ارزشمندی سپاسگزاری از دیگران و قدردان لطف و خوبی آن ها بودن را به خوبی بیان می‌کند

 

حکایت خربزه شیرین خوردن لقمان

لقمان، غلامی دانا و درستکار بود و شب و روز در کار برای ارباب خود تلاش می‌کرد. ارباب او هم وقتی درستکاری و زیرکی لقمان را می دید، او را عزیز می‌داشت و به او ارزش زیادی می‌داد. تا جایی که در مهمانی ها هر گاه غذا می آوردند، ارباب از لقمان می‌خواست با آن‌ها غذا بخورد و تا لقمان غذا نمی خورد، ارباب هم دست به غذا نمی زد.

روزی برای آنها خربزه ای آوردند. ارباب در حضور میهمانان دستور داد تا لقمان را پیش او بیاورند. سپس از روی علاقه تکه ای از خربزه را برید و به لقمان داد. لقمان قاچ خربزه را از دست ارباب گرفت و با علاقه آن را خورد.

وقتی ارباب شور و علاقه‌ی لقمان را در خوردن خربزه دید، تکه های دیگری برید و به او داد تا به هفده تکه رسید. لقمان همچنان تشکر می‌کرد و با اشتیاق می‌خورد. عاقبت یک تکه از خربزه باقی ماند و ارباب با خودش گفت: این یک تکه را خودم می خورم تا ببینم چقدر شیرین است که لقمان اینطور با لذت می‌خورد.

ارباب تکه آخر خربزه را در دهانش گذاشت تا بخورد اما دید آن چنان تلخ است که گلو را می‌سوزاند.
ارباب از لقمان پرسید: چطور توانستی این زهر و تلخی هربزه را تحمل کنی و آن را با این اشتیاق و شادی خوردی و اصلا چرا به روی خودت نیاوردی که تلخ است؟

لقمان گفت: من از دست تو آنقدر میوه های شیرین و غذاهای لذیذ خورده ام که حالا خجالت کشیدم به خاطر خربزه تلخی که یک بار از تو به من رسید، شکایت کنم.

ارباب لبخند پر مهری از روی رضایت بر لبش نقش بست. حاضرین نیز همه لبخند زدند و قدردانی و سپاسگزار بودن لقمان را تحسین کردند.

 

سخن آخر

این حکایت در مقام طعن و اعتراض به آن دسته از انسان هایی است که در نعمت های خداوند غرق بوده اند و حتی از همان زمانی که نطفه ای بیش نبودند، احسان ولطف و توجه پروردگار در حق آنان جاری بوده و با گذشت روزگار، نعمت های خداوند بر ایشان فزونی یافته است.

ولی به محض برخورد با اندک ناگواری و اندوه که به نسبت خوشی ها و لذت ها بسیار ناچیز است، لب به انکار نعمت های الهی می گشایند و به اعتراض روی می آورند و همه رحمت ها و نعمت های خداوندی را از یاد می برند. بی شک، چنین صفت ناپسندی، ریشه در ناسپاسی و فراموش کاری این گونه افراد دارد، چنان که مولانا گفته است: « ناسپاسی و فراموشی تو یاد ناورد آن عسل نوشی تو »

اینکه بتوانیم در زندگی همواره سپاسگزار نیکی ها و خوبی های دیگران باشیم، نه تنها در روابط ما با دیگران تاثیر مثبتی خواهد گذاشت، بلکه روح و ذهن ما را نیز آرام خواهد کرد. مهم‌تر از همه سپاسگزار نعمت های پروردگار بودن است که صفت هر انسان دانا و با ایمان است. اینکه با کوچکترین تلخی که در زندگی‌مان پیش می‌آید، آن همه نعمتی که به ما ارزانی شده را نادیده بگیریم ناسپاسی است و نعمت های زندگی را کم می‌کند. به قول معروف: « شکر نعمت، نعمتت افزون کند؛ کفر نعمت، از کفت بیرون کند... »

 

نویسنده ای در کتاب خویش، در این زمینه می آورد:

اگر قلب کسی آکنده از شکر و سپاس باشد، قدرشناس همه چیز است و نمی تواند ذهن خود را به آنچه ندارد، متمرکز کند. آن گاه که همه توجه شما به کمبودها جلب شود، مانند آن است که به دستگاه آفرینش می گویید: به خاطر آنچه دارید، سپاس گزار نیستید و نیاز به بیشتر و [باز هم[ پیشتر [از آن] دارید. سپاس گزاری، نگرش به جهان بر اساس عشق است، حتی هنگامی که روند امور بنابر خواسته های ما نیست.

 

مولوی می گوید: « از بابت آنچه در زندگی شما رخ نمی دهد و به سوی شما نمی آید، غمگین نباشید، زیرا به جهت خیر و صلاح شماست و شما را از آفات و بلایا حفظ می کند. »

 

بهره کلام آنکه، بنده واقعی خدا، در همه حال شکرگزار اوست، چه آن گاه که در خوشی باشد و چه آن زمان که دچار تلخ کامی شود. او به داده های خدایش راضی است و آن را می پسندد که جانانش پسندیده است و زبان حالش این است:

عاشقم بر لطف و بر قهرش به جد ای عجب من عاشق این هر دو ضد (مولوی)

 

 

پیام متن و گفتۀ آخر:

« بنده واقعی خدا، همواره حق شناس و سپاس گزار است، حتی در سختی ها و گرفتاری ها. »

 


کارگاه مشق زندگی / جلسۀ اول / آموزگار امیر نمازی


 

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
در این وبلاگ، اخبار کلی، دوره های اصلی و آزاد، خط نوشته های هنرجویان پرتلاش و سایر مطالب مرتبط با مدرسۀ خلاق ایدۀ داستان درج و ارسال می شود؛ امکان ثبت نام زودهنگام از طریق شناسۀ تلگرامی، گفتگوی آنلاین و شماره تماس وجود دارد.
دورۀ اصلی مدرسه، با مصاحبه و فرصت استعدادیابی نوشتاری انجام خواهد شد و کم و کیف آن از طریق روابط عمومی و پس از قطعیت ثبت نام، به اطلاع شما عزیزان خواهد رسید.
زیرنظر: امیر نمازی | آموزگار نویسندگی خلاق و تکنیکی (وبلاگ معلم اول) (پیج اینستاگرام) (کانال ایدۀ داستان) تمامی حقوق برای مدرسۀ نویسندگی خلاق ایدۀ داستان محفوظ است