داستان کوتهنوشت شاه دزد
نویسنده: کاترین ایی مک دونالد
تمرین، نقد و تحلیل شده در دورۀ 5 زمستان * 1399
سکه ها: نیکل، پنی، دلار های براق، گشتن توی کیف، پول دست بردن توی جیب ها، بیرون کشیدن بسته ها...
همه چیز از میان انگشتان بلند من، به درون جیب های عمیقم سرازیر می شود. یک بار عاشق شدم. عاشقِ دختر زیبایی که کارش جمع کردن سکه های پارکومترها بود؛ تمنا کردم بماند! او زودتر بیدار شد، دار و ندارم را بُرد: جعبه های سکه ها و کیسه های پر از پول را...
یادداشتی گذاشت: « عزیزم گردآوری اشیاء، زندگی من است؛ نمی توانم خودم را عوض کنم...! »
یادداشتی کوتاه و چند نکته از دلِ داستان:
داستان بر پایۀ آشنایی پسر و دخترِ سارقی بنا شده است و حدود حوادث و فضای کلی داستان نیز کمتر از یک روز آغاز و پایان می یابد. پسر، دزدی حرفه ای است و دختر، فردی سودجو و فرصت طلب که حتی به خود هم رحمی نمی کند!
این دو طبق قواعد داستانی و تخیل شناور نویسنده با یکدیگر آشنا می شوند و یک شب را فارغ از تمامی سختی های روزمره، به عشق و خوشگذرانی می گذرانند؛ صبح، دختر با ترفند و تله ای که شب گذشته زده و نویسنده، با هوشمندی تمام این مورد را در پسِ داستان به نمایش گذاشته است، زودتر از پسر از خواب بیدار می شود و هر آن چه به صورت مشترک و انفرادی جمع کرده اند را بار می کند و می رود و حاصل این عشق بی سرانجام، به تاراج رفتن تمام مواردی است که شخصیت داستانی (پسر) در ابتدای داستان بیان کرده است...
هستۀ اصلی داستان، با « اعتماد و پیامد های عجله کردن در آن » گره خورده و این مورد در کلیت داستان کار شده است؛ عنوان داستان نیز از این فعل و انفعال و « دزد به شاه دزد زدن » گرفته و به هوشمندی دستچین شده است و می تواند بسیار جای درس قرار گیرد.
شروع و پایان داستان، دارای ترفند و تکنیکی است که به شکل مفصل در نقدنامۀ صوتی توضیح و تشریح شد؛ این داستان، در دورۀ پنجم زمستان مدرسۀ خلاق ایدۀ داستان، ذیل همان تمرین ابداعی اجرا شد.
امیدوارم از خوانش این داستان و یادداشت کوتاه خشنود و نکته ای به گنجینۀ یادگیری تان اضافه شده باشد.
- دوشنبه ۴ مرداد ۰۰
- ۰۴:۱۶