داستان شام آخر / دولوروس روپ

داستان اجرا و نقد شده در دو ماهۀ چهارم مدرسۀ خلاق

 

بیلی دزد بود و عاشق کارهایی که زیاد وقت‌گیر نبودند. یک روز، صبح زود از زیر حفاظ وارد خانه‌ای شد. اشیای کوچک و گران قیمت را برداشت و در اتومبیلش، روی هم تلنبار کرد.
آخرین بار وقتی به خانه برگشت تا جلوی تلویزیون، غذای مختصری بخورد، همان‌جا در خانه‌ای که قرار بود به زودی سمپاشی(۱) شود، به خواب رفت...

_______________
۱. اشاره به نوعی سمپاشی که طی آن محل را با روکش وسیعی می‌پوشانند و مدت زیادی در حدود ۲۰ روز آن را سمپاشی می‌کنند.